عدم دخالت مقام معظم رهبری در خیلی از امور (۳)
چرا رهبری از اختیارات مطلقه خود برای حل مشکلات اقتصادی استفاده نمیکند؟
اولا-ً در قانون اساسی چیزی به نام اختیارات مطلقه رهبری وجود ندارد، تنها چیزی که وجود دارد این است که «یکی از وظایف رهبری، حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، آن هم از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.»
دوماً - فرضا که رهبری «اجازه» بهرهگیری از اختیارات مطلقه در اداره کشور را دارد،
ولی به این معنا نیست که لزوماً «امکان» این امر نیز در اختیار او باشد.
اجازه مطلقه بودن ولایت متکی به نص است، اما امکان آن متکی به شرایط،
ازجمله مهمترین آنها که آمادگی پذیرش آن در خواص و آحاد امت است.
میدانیم که نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی بر پایه مردمسالاری دینی است و
مردم نظام را متعلق به خود میدانند.
اگر براثر القائات دشمن شائبه نقض مردمسالاری دینی در افکار عمومی ایجاد شود، موجبات گسست میان امام و امت فراهم آمده و اصل نظام آسیب میبیند.
سوماً - وقتی سیاست ها و عملکرد غلط دولت که منتخب مردم است، باعث مشکلات است و دولت نیز با کمال تعجب، همچنان روی مواضع غلط خود تاکید دارد، آیا می شود از رهبری انتظار داشت که از اختیارات مطلقه خود استفاده کند؟
آن هم در شرایطی که دولت منتخب مردم است و احترام به آراء مردم بسیار واجب می باشد و کوچکترین عملکردی، مردم سالاری بودن نظام را زیر سوال می برد و شبهه دیکتاتوری بوددن نظام را به همراه می آورد.
چهارماً- حضرت امام خمینی (ره) و حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) در سیره حکومتی خود دو اصل را همواره مدنظر داشتهاند :
1- دادن فرصت انتخابگری به مردم برای مشارکتجویی بیشتر در حاکمیت و نیز تجربهآموزی در انتخابهای مختلف که با تنفیذ مکرر آرای مختلف مردم در انتخابات ریاست جمهوری تبلوریافته است.
2- استفاده حداقلی و صرفاً اضطراری از اختیارات ولایت مطلقه و حکم حکومتی و عمدتاً بهصورت مقطعی و با حدود معین.
«مسئولین در بخشهای مختلف، مسئولیتهای مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در
بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخشهای خودشان، مسئولان
قوهی قضائیه در بخش خودشان، مسئولیتهای مشخصی دارند. در همهی اینها
رهبری نه میتواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت
کند؛ اصلاً امکان ندارد. خیلی از تصمیمهای اقتصادی ممکن است گرفته شود،
رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمیکند؛ مسئولینی دارد، مسئولینش
باید عمل کنند. بله، آنجایی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج شدن
راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا میکند. در تصمیم و عملِ رهبری باید
عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقعبینی در خدمت آرمانگراییها قرار
بگیرد.» 24 مهر 1390